محل تبلیغات شما
 

آخرین باری که آمدمزه ی انجیر داشت
طعم تابستانی مردادماه وتیر داشت

بود معجونی ز بدخویی ونیکو منظری
مثل آهو می رمید وپنجه های شیرداشت

گرچه روشن بود منظورپری ازآمدن
رفتنش اما معما بود وصد تفسیر داشت

هرکجا می رفت ازخود کشته برجا می گذاشت
درمیان چشم هایش وحشت شمشیر داشت

می توانست ازکرامت مرده ای را جان دهد
برلبش اعجاز صدها استکان اکسیر داشت

بعد از آشوبی که درمحدوده ی بلخ آزمود
عزم تسخیر حجاز ودجله وازمیر داشت

تاکه ازهم نگسلند ازبند ونتوانند رست
از برای هر اسیری رشته ای زنجیر داشت

می رسید آوازمهرش گاه تا گوش فلک
گرچه تامابشنویم اندازه ای تاخیرداشت

کاش روزی واگذارد راه ورسم کینه را
اینهمه تمکین وخواهش کاشکی تاثیرداشت

کاش می آموخت از آیین پیر افتادگی
یا که می دانست باید احترام پیرداشت

اینهمه دشنام ونفرین هیچ درکارش نبود
نازنین من اگر اندیشه وتدبیر داشت

وقتی ازاین شعر مقصودی ترا حاصل نشد
پس چرا باید امید معنی وتعبیر داشت

محسن بافکرلیالستانی
فروردین ماه 96

عکس ‏‎Mohseen Bafekr Lialestani‎‏
 
 
 
 
 
 
 

نظ

قراربود که آویشنی کنی بامن

عاشقانه ای برای گیلان..محسن بافکرلیالستانی

شوق تماشای قله ها /محسن بافکرلیالستانی

  ,ای ,اینهمه ,گرچه ,ی ,آخرین ,    ,داشت می ,باری که ,آخرین باری ,تمکین وخواهش

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خاطرات يك دهه شصتي گروه خدمات مالی سپنا حساب مهندسی برق